چقدر زود آمدی پائیز

ساخت وبلاگ

داره باز دوباره  پائیز میاد

هوا داره سرد میشه

دقیقن مثل مردمی که گرما رو گم کردن

عجب تقارنی

هوایی سرد در میان مردمانی سردتر

یه روز پاییزی با یه عالمه احساس که داره فوران میکنه

مثل گل دادن یه غنچه میون فصل برف و سرما 

سرمو بر میگردونم و به پشت سرم نگاه میکنم

خیلی زود گذشته

خیلی زود

اونقدر که از دیدن شروع راه چشمام گیج میره و نمیبینم

روی پلی ایستادم که تاب خوردنش داره تنم رو میلرزونه

حس یه سقوط و یا حس عدم اعتماد به جایگاهی که ایستادم

اما خوشحالم

اونقدر خوشحال که هنوز بغض دارم

هنوز شوق دارم

هنوز با کوچکترین تلنگری و یا کوچکترین بهانه ی خوشحالی ،

میزنم زیر گریه

خوشحالم که چشمانم هنوز اشک دارن

خوشحالم که حال غریبم رو هنوز بعضی ها دوست دارن

خوشحالم که با دیدن یک فیلم سریع احساساتی میشم

خوشحالم که نمیتونم غم رفیقم رو ببینم

خوشحالم که هنوز معنی دوست داشتن رو میدونم

و خوشحالم که ...

خوشحالم که هستم

حتی اگه باعث افتخار کسی نباشم

اما خودم به خودم افتخار میکنم

دیگه برام مهم نیست که روی پل ایستادم

دیگه نمیترسم

 

حمیدم م 15 مهر 95

 

 

آواز انتظار...
ما را در سایت آواز انتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : avaz-entezara بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 15 مهر 1395 ساعت: 7:25